کار آفرینی سازمانی

فرآیندی در کارآفرینی است که سازمان طی می‌کند، تا همه کارکنان بتوانند در آن بعنوان کارآفرین نقش آفرینی کنند و تمام فعالیت‌های فردی یا گروهی را به‌طور مستمر، سریع و راحت در سازمان مرکزی به ثمر برسانند. هنگامی که فعالیت کارآفرینی توسط فرد یا گروه کارآفرین در داخل یک سازمان انجام بگیرد، به آن کارآفرینی سازمانی گویند.در واقع کارآفرینی سازمانی یعنی فرآیندی که سازمان طی می‌کند تا همه ی کارکنان بتوانند در نقش کارآفرینان انجام وظیفه کنند. برای اولین بار مفهوم کارآفرینی سازمانی توسط ریچارد کانتیلون مطرح شد.

کارآفرینی واژه‌ای است که پژوهشگران تعاریف متعددی برای آن ارائه کرده‌اند. به‌طور متداول واژه کارآفرینی (مانند واژه‌های فیزیک، شیمی و ریاضی) دو مفهوم را می‌رساند: کارآفرینی به معنای فرایند و پدیده خلاقیت و نوآوری عرضه شده (تجاری شده) و کارآفرینی به معنای یک رشته علمی. رشته کارآفرینی عبارت از مطالعه و پدیده‌های کارآفرینی است. رشته کارآفرینی یک ماهیتی میان رشته‌ای و چند رشته‌ای دارد و بیشترین ارتباط را با رشته مدیریت و رشته خلاقیت‌شناسی دارا ست . رشته علمی کارآفرینی تحت عنوان مدیریت کارآفرینی، مهندسی کارآفرینی و نیز کارآفرینی‌شناسی نیز نامیده شده است . از این جهت است که ماهیت فرایند کارآفرینی، فرایند خلاقیت و نوآوری است و مجموعه فرایندهای آن ماهیت طراحی و مهندسی نرم‌افزاری دارد. لذا کارآفرینی می‌تواند به عنوان یکی از زیر شاخه‌ها یا گرایش‌های تخصصی علم میان رشته‌ای و چند رشته‌ای خلاقیت‌شناسی یا خلاقیت نوآوری‌شناسی محسوب گردد.
کارآفرینی سازمانی دارای سه بعد: “نوآوری، توسعه محصولات و خدمات یا فرآیندهای جدید و ریسک پذیر” است. کارآفرینی سازمانی فرآیندی است که فعالیت‌های سازمان را به سمت خلاقیت، نوآوری، مخاطره پذیری و پیشتازی حرکت می‌دهد.
کارآفرین، شخصی است که با صرف زمان و انرژی لازم، منابع، نیروی کار، مواد اولیه و سایر دارایی‌ها را به گونه‌ای هماهنگ می‌سازد که ارزش آن‌ها یا محصولات حاصل از آن‌ها نسبت به حالت اوّلیه‌اش افزایش یابد (ایجاد ارزش افزوده کند). کارآفرینان با مهارتی که در تشخیص فرصت‌ها و موقعیت‌ها و ایجاد حرکت در جهت توسعه این موقعیت‌ها دارند، بعنوان پیشگامان حقیقی تغییر در اقتصاد و تحولات اجتماعی محسوب می‌شوند.

برای تأکید بیشتر بر کارآفرین های ارزش آفرینی که محیط کار خود را ترک نکرده‌اند یک عنوان ویژه برای آن‌ها خلق کرده‌اند: کارآفرین سازمانی یا کارآفرین درون سازمانی یا Intrapreneur (این واژه با Entrepreneur فقط در حرف اول تفاوت دارد) بعنوان تعریف مورد استفاده واقع شده است.

تعریف هیسریچ از کارآفرینی سازمانی :

کارآفرینی درون سازمانی، درون یک سازمان موجود شکل می‌گیرد.این کارآفرینی، الزاماً به خلق کسب و کار جدید منتهی نمی‌شود و می‌تواند هر نوع فعالیت و جهت‌گیری نوآورانه دیگر مانند طراحی محصول، خدمات، فناوری‌ها، تکنیک‌های اداری و سازمانی، استراتژی‌ها و موضع‌گیری‌های رقابتی جدید را شامل شود.

  • تفاوت کارآفرینی و کارآفرینی درون سازمانی

کارآفرینان درون سازمانی کسانی هستند که عملکرد آنها بیشتر شبیه کارآفرینان است و رویکرد عملیاتی و اجرایی آنها شباهتی به عملکرد مدیران سنتی ندارد . اما در این زمینه میتوان به چهار تفاوت اساسی اصلی که عبارتند از: زمینه و شرایط کاری، ریسک و منابع پاداش زیرساخت‌های محسوس و نامحسوس اشاره نمود.

  • زمینه و شرایط کاری

کارآفرینان درون سازمانی کسانی هستند که در درون یک سازمان یا شرکت موجود فعالیت می‌کنند و میتوانند که بر تصمیم‌گیرندگان داخلی سازمان تاثیر گذار باشند. اما کارآفرینان کسانی هستند که یک سازمان جدید به وجود آورده و برای تامین اعتبار مالی و… از طریق استفاده از منابع شخصی و یا از طریق کسب حمایت‌های دیگر باید خودشان دست به کار شده و بر تصمیم‌گیرندگان خارجی تاثیرگذار باشند.

  • ریسک و منابع

کارآفرینان درون سازمانی برای اجرای تصمیمات مخاطره‌آمیز خود از منابع کارفرمایان استفاده می‌کنند اما کارآفرینان، یا از منابع خودشان بهره می‌برند و یا باید منابع خارجی را برای اجرای تصمیمات خود جذب کنند. البته باید توجه داشته باشید که کارآفرینان درون سازمانی نیز خود را در معرض ریسک قرار می‌دهند. آنها بر روی اعتبار و موقعیت شغلی خود به صورت فردی ریسک کرده و در واقع به نمایندگی از کل سازمان خود خطر را می‌پذیرند.

  • پاداش

کارآفرینان درون سازمانی لزوما همیشه برای موفقیت‌های خود پاداش مالی دریافت نمی‌کنند؛ در واقع نوع پاداش آنها بستگی به شرایط و سیاست سازمانی دارد. اما کارآفرینان در کنار سهامداران یا سرمایه‌گذاران نتیجه تلاش‌های خود را چه از نظر مالی و چه غیرمالی دریافت کرده و مستقیما از تلاش‌های خود بهره می‌برند.

  • زیرساخت‌های محسوس و نامحسوس

کارآفرینان درون سازمانی بسته به شرایط خودشان ، تا حد زیادی باید در چارچوب سیستم، فرایند، دانش، دستورالعمل و روش کاری موجود در یک سازمان فعالیت کنند و تصمیم بگیرند. اما کارآفرینان می‌توانند سیستم، فرآیند، دانش، دستورالعمل و نحوه کاری منحصر به خود را خلق نمایند و یا آن‌ها را از تامین‌کنندگان، شرکا یا سرمایه‌گذاران وام بگیرند.
کارآفرینان درون سازمانی به سه دسته: مبتکران، انجام‌دهندگان و مجریان تقسیم می‌شوند.
مبتکران افراد خلاقی هستند که ایده‌های جدید را ارائه می‌دهند. آن‌ها همیشه به دنبال ارائه راه حل بهتر برای انجام کارها هستند، تشنه تغییرات هستند و می‌توانند با دید کلان به موضوعات و مسائل نگاه کنند و به جای تمرکز بر جزئیات، تصویری کلان از آنچه اتفاق می‌افتد داشته باشند. از روزمرگی و روتین شدن وظایف و کارهایشان خسته و دلزده می‌شوند و تمایل دارند که به سرعت ایده‌های خود را ارائه دهند، اما واقعا نمی‌خواهند در رابطه با آنها کاری عملی انجام دهند. این انجام‌دهندگان هستند که ایده‌های نوین را می‌گیرند و در راستای اجرای آنها گام بر می‌دارند. آنها می‌خواهند به نتیجه برسند و دوست دارند که روی کارشان تمرکز کنند. آنها تصویر کلانی را در ذهن دارند اما می‌توانند جزئیات را نیز ببینند. مسئولیت‌ها را بر عهده می‌گیرند و با توانایی خود در برقراری ارتباط موثر با دیگران در پی اجرای کارها برمی‌آیند و دیگران را با خود همراه می‌کنند. خودشان را درگیر ساختارها و پروتکل‌ها نکرده و برنامه‌های عملی را ارائه می‌دهند. در نهایت مجریان برنامه را اجرا نموده و باعث می‌شوند که همه چیز به وقوع بپیوندد. آنها می‌دانند چگونه باید کارها را انجام دهند، روی هدف متمرکز می‌شوند، مذاکره کننده بزرگی هستند و تحت فشار زیاد نیز به خوبی کار می‌کنند. آن‌ها رهبری و نظارت مستقیم بر انجام کارها را بر عهده گرفته و همانطور که خود پیش می‌روند به دیگران نیز انگیزه ادامه ‌داده و اجازه نمی‌دهند که چیزی مانع دستیابی به نتایج موردنظرشان شود.