
هنر خطاطی یا خوشنویسی به تمام فرهنگ ها تعلق دارد. اما در مشرق زمین و به خصوص در سرزمین های اسلامی، برای آن ارزش و جایگاه ویژه ای قائل هستند . خوشنویسی در واقع تعادلی بی نظیر در میان اجرا و عناصر تشکیل دهنده ی نوشتار است. تعادلی منظم و خاص در میان قالب و محتوا که اجرا میشود. بدین معنی که هم محتوا هم شکل محتوا در خوشنویسی ارزشمند است .اگر به کار خوشنویسان و هنرمندان این عرصه توجه کرده باشید، روزها و ماه ها را صرف نوشتن یک متن و یک جمله می کنند. همین است که گویی نوشتار آنها روح دارد. جلوه ای ویژه که سبب شده است تنها یک خط نوشتار خوشنویسان بزرگ، میلیون ها تومان ارزش داشته باشد .
خط و خوشنویسی از دیرباز در میان ایرانیان مقام و منزلت خاصی داشته است و سیر کمال را پیموده است. کتیبهای که به خط هیروگلیف (خط تصویری) در شمال غرب بخشی از فلات ایران یافت شده است، ظروف و سفالینههای حکاکی شدهای که از تپههای سیلک و مارلیک به دست آمده است، کتیبههای متعدد موجود در بیستون، پاسارگاد و پرسپولیس و همچنین نسخههای خطی گرانبهایی از اوستا که با طلا بر روی پوست به نگارش درآمدهاند، نشاندهنده وجود خط و خوشنویسی در ایران پیش از اسلام است.
خوشنویسی یا خطاطی به معنی زیبانویسی یا نوشتن همراه با خلق زیبایی است و فردی که این فرایند توسط او انجام میگیرد خوشنویس (خطاط) نام دارد، بهخصوص زمانی که خوشنویسی حرفه شخص باشد. گاهی درک خوشنویسی به عنوان یک هنر بسیار مشکل است. به نظر میرسد برای درک و لذت بردن از تجربه بصری خوشنویسی باید بدانیم خوشنویس افزون بر نگارش یک متن، سعی داشته اثری هنری با ارزشهای زیبایی شناختی خلق کند. از این رو خوشنویسی با نگارش ساده مطالب و حتی طراحی حروف و صفحهآرایی متفاوت است.
خوشنویسی تقریباً در تمام فرهنگها به چشم میخورد اما در مشرق زمین و بهویژه در سرزمینهای اسلامی و ایران اهمیت بسیاری در میان هنرهای بصری دارد. خوشنویسی اسلامی و بیش از آن خوشنویسی ایرانی تعادلی است میان تمامی اجزاء و عناصر تشکیل دهنده آن. تعادل میان مفید و مورد مصرف بودن از یک سو و پویایی و تغییر شکل یابندگی آن از سوی دیگر؛ تعادل میان قالب و محتوا که با آراستگی و ملایمت تام و تمام میتواند شکل مناسب را برای معانی مختلف فراهم آورد. خوشنویسی اسلامی و ایرانی براساس قالبها و قواعد و نظامهای بسیار مشخصی شکل میگیرد و هر یک از حروف قلمهای مختلف از نظام شکلی خاص، و تا حدود زیادی غیرقابل تغییر، برخوردارند. ایجاد قلمهای تازه یا شیوههای شخصی خوشنویسان بر مبنای چه ابداع و رعایت حیرتانگیزی پدیدار میشود. در خوشنویسی اندازه هر حرف و نسبت آن با سایر حروف با دقت بسیار بالایی معین شدهاست و هر حرف به صورت یک «مدول» ثابت درمیآید که تخطی از آن بهمنزله نادیده گرفتن توافقی چندصدساله است که همیشه میان خوشنویس و مخاطب برقرار بوده و با رضایت طرفین حاصل میآمدهاست. حتی ترتیب شکل کلمات نیز براساس مبانی مشخصی تعیین میشده که در «رسمالخط»ها و «آدابالمشق»ها از جانب استادان بزرگ تنظیم و ارائه شدهاست.
با آغاز گسترش اسلام نیاز به نوشتن و خوشنویسی بیشتر شد. این خواست از یک سو به منظور ترویج و انتشار قرآن مجید در میان مردم و از سوی دیگر برای تبلیغات مذهبی-سیاسی از جانب حکومت اسلامی بود. بهطوری که در این دوره بیشتر قرآن و کتابهای مذهبی رونویسی یا نگاشته شدند. خطی که در ابتدا برای کتابت قرآن مجید از آن استفاده میشد، خط کوفی بود. پس از مدتی این خط برای نگارش سایر کتب، کتیبهها، سردر مساجد و گنبدها نیز به کار گرفته شد و مورد توجه خوشنویسان قرار گرفت. در حدود قرن چهارم قمری نوعی خط کوفی در ایران ابداع شد که به خط کوفی ایرانی معروف است. این خط در عهد سلجوقیان به کمال رسید. با گذشت زمان خط کوفی بیشتر جنبه تزیینی یافت و خط نسخ جایگزین کوفی در نگارش قرآن و سایر متون شد. این خط از گروه خطوط ششگانه یا اقلام سته است و به این دلیل آن را نسخ نامیدهاند که پس از سده سوم در نسخهنویسی از آن استفاده شد و تا قرن پنجم تقریبا خط کوفی و انواع آن را در کتابت منسوخ کرد. شیوهای از این خط، نسخ ایرانی است که منسوب به خوشنویس دوره صفوی، احمد نیریزی، است.
انواع خوشنویسی
در یک تقسیم بندی، انواع خطوط خوشنویسی را به چهار دسته کلی و معاصر تقسیم بندی می کنند:
خط نستعلیق:
خطی بسیار زیبا که حاصل ترکیب کردن دو خط نسخ و تعلیق می باشد. کاری که اوج شکوه آن، همانطور که گفته شد به دوران تیموریان و میرعلی تبریزی برمی گردد. از اساتید برجسته در زمینه ی این خط می توان به استاد غلامحسین امیرخانی، دکتر جواد بختیاری، استاد کرمعلی شیرازی و … اشاره کرد. این خط به حدی زیبا و اصولی است که آن را عروس خطوط اسلامی نامیده اند. این خط، علاوه بر متن های فارسی در نوشتن متن های عربی نیزبه کارمیرود.
خط شکسته نستعلیق:
خط نستعلیق برای نوشتن کُند و مشکل بود. زیبایی زیادی داشت اما وقت زیادی را میگرفت، برای همین در قرن یازدهم، خط شکسته نستعلیق توسط مرتضی قلیخان شاملو، از خط نستعلیق بیرون کشیده شد. خطی که بعدها هراتی آن را بهتر کرد. البته خواندن این خط به خاطر پیچیدگی هایش برای عامه سخت بود. تنها ویژگی های زیبایی این نوع خط قابل توجه است.
خط ثلث: این خط در اواخر قرن سوم هجری توسط محمد ابن علی ابن مقله ایجاد شد. این خط را اُم الخطوط نام گذاشته اند. در عمده کتیبه های مساجد و بناهای مذهبی و کاشی کاری ها، خط ثلث به کار رفته است.
خط نسخ: خلق این خط، محمد ابن علی ابن مقله است که بعدها توسط ابن بواب کامل شد. خط نسخ بیشتر در متون عربی به کار می رود. نوشتار فارسی نسخ زیاد جالب نیست. جالب است بدانید خط تایپ امروزی برگرفته از همین نوع خط است.